چطور به بچه‎ها دوست داشتن علم را آموزش می‎دهم

مجموعه: تد تاک / سرفصل: Talks to inspire projects with kids /
شنبه 08 اردیبهشت 1397

چطور به بچه‎ها دوست داشتن علم را آموزش می‎دهم

چطور به بچه‎ها دوست داشتن علم را آموزش می‎دهم

توضیح مختصر

در مدرسه هاربور هنگ‎کنگ، سزار هارادا، به نسل بعدی فعالان محیط زیست اختراعات و دانش شهروندی را آموزش می‎دهد. کلاس درسش را به فضای بزرگ صنعتی منتقل کرده تا در آنجا کودکان با قدرت تخیل بالا بتوانند با چوب، فلز، شیمی، زیست شناسی و نورشناسی و گاها ابزار قدرتمند به خلق راه‎حلهایی برای تهدیدهایی بپردازند که اقیانوسهای جهان با آن مواجه است. در آنجا، وی به القبای درس جهانی می‎پردازد که والدینش در سن کم به او آموختند. « میتونی گند بزنی، اما خودت باید بعدش جور تمیز کردنش را بکشی.»

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

وقتی بچه بودم،والدینم به من می‎گفتند، می‎تونی همه جا رو به گند بکشی،اما بعدش باید خودت همه رو تمیز کنی.

پس آزادی با مسئولیت آمد.

اما تخیل من با همه این مکانهای فوق العاده آمد، جایی که همه چیز محتمل بود.

پس در حبابی از معصومیت رشد کردم یا باید بگویم حبابی از غفلت، چون بزرگسالان برای محافظت ازما علیه حقیقت‌های زشت، دروغ می‎گویند.

و هنگام بزرگ شدن، فهمیدم کهبزرگترها هم گند می‎زنند، و خودشان هم در تمیزکاری بعدش خیلی خوب نیستند.

بگذریم، الان بزرگسالم، و در مردسه هاربور هنگ کنگاختراع و دانش شهروندی تدریس می‎کنم.

و خیلی طول نمی‎کشد تا دانش‎آموزانم در ساحل قدم بزنند و روی کوپه‎های آشغال سکندری بخورند.

پس شهروندان عزیز،ما ساحل ها را تمیز می‎کنیم و خیر، او الکل نمی‎نوشه و اگر این کار رامی‎کند، من بهش ندادم.

و تاسف‎آور است بگویم که در بیش از ۸۰ درصد اقیانوسهاپلاستیک هست.

واقعیتی هولناک.

در دهه‎های گذشته، کشتی‎های بزرگ و تورهای بزرگ را می‎گرفتیم و تکه‎های پلاستیک را جمع کرده و زیر میکروسکوپ می‎گذاریم، و آنها را گروه بندی می‎کنیم، و بعد داده‎ها را روی نقشه می‎گذاریم.

اما این کار تا ابد طول می‎کشد،خیلی گران است، و خب بیرون آوردن قایقهای بزرگ نسبتا ریسکی است.

پس بهمراه دانش‎آموزانم که بین سنین۶ تا ۱۵ هستند، رویای اختراع روش بهتری را داریم.

پس کلاس درس کوچکمان را تبدیل به کارگاه کردیم.

و شروع به ساختن این میز کار کوچک کردیم، در ارتفاعات مختلف،تا حتی بچه‎های واقعا قد کوتاه هم مشارکت کنند.

و بگذارید این را به شما بگم که بچه‎هابا ابزار نیرو عالی و ایمن کار می‎کنند.

نه واقعا.

و خب برگردیم سراغ پلاستیک.

این پلاستیکها را جمع می‎کنیم و آنهارا به اندازه‎ای خرد می‎کنیم که دراقیانوس هست، که خیلی کوچک استچون می‎شکند.

و خب این نحوه کار ماست.

اجازه می‎دهم که قوه تخیل شاگردانمتا حد ممکن پیش روی کند.

و شغل من تلاش برای گردآوریبهترین ایده هر کودک است و تلاش برای ترکیب کردن آن با چیزیکه امیدواریم کار کند.

و خب موافقت کرده‎ایم که عوض جمع‎آوری تکه‎های پلاستیک تنها داده‎ها را جمع کنیم.

پس با استفاده از رباط از آن پلاستیکها عکس می‎گیریم خب رباتها بچه‎ها را خیلی هیجانزده می‎کنند.

و کار بعدی که انجام می‎دهیم چیزی که آن را « نمونه گیری اولیه سریع» می‎نامیم.

در نمونه گیری اولیه خیلی سریع هستیم طوریکه موقع برش زدن آن ناهار هنوز در ظرف ناهار است.

و ما وب‎کم‎ها و چراغهای رو میزی را تویابزار لوله کشی تعبیه می‎کنیم و آنها را در یک ربات شناوری قرار می‎دهیمکه به آرامی توی آب و پلاستیکی حرکت کرده که در آنجا داریم– و این تصویری است که در ربات داریم.

خب ما شاهد این هستیم که تکه‎های پلاستیکبه کندی از طریق حسگر شناورند، و کامپیوتر روی بُرد تصویررا پردازش کرده و اندازه هر ذره را می‎گیرد، تا برآورد تقریبی از میزان پلاستیک موجود در آب داشته باشیم.

پس این اختراع را قدم به قدم ثبت می‎کنیم روی وب سایت به اسم Instructablesبرای مخترعان می‎گذاریم به امید این که کسی کار بهتری روی آنها انجام دهد.

نکته واقعا جالب درباره این پروژه این بودکه دانش‎اموزها شاهد یک مشکل بومی بودند، و فورا برای حلش دست بکار شدند.

[می‎توانم روی مشکل بومی‎ام تحقیق کنم.]

اما شاگردانم در هنگ کنگ بچه‎هایهستند که به همه ابزار ارتباطی دسترسی دارند. و اخبار را می‎بیند واینترنت را نگاه می‎کنند، و به این تصویر رسیدند.

بچه احتمالا کمتر از ۱۰ ساله‎ایکه دست خالی لکه نفتی را در سونداربانس بنگلادش تمیز می‎کند که بزرگترین جنگل حرای جهان است. خب ما واقعا شوکه شدیم، این همان آبی هستی که آنها می‎نوشند و در آن استحمام می‎کنند، این ابی که آنها در آن ماهی می‏‎گیرند–جایی که در آن زندگی می‎کنند.

و همچنین می‎توانید ببینید که آب قهوه‎ای است،گل قهوه‎ای و نفت هم قهوه‎ای است، پس وقتی همه چیز باهم ترکیب می‎شود، دیدن آنچه در آب استواقعا دشوار می‎شود.

اما فناوری هست که نسبتا ساده است، به اسم اسپکترومتری که شما را قادر به دیدنآنچه در آب است می‎کند.

پس ما یک نمونه اولیه تقریبی از اسپکترومتر ساختیم، و می‎توانیم از طریق مواد مختلفی که طیف‎های مختلف تولید می‎کنند نور بتابیم تا بتوانیم آنچه توی آب هست را تشخیص دهیم.

پس این نمونه اولیه از حسگر را بسته بندی کردیم و به بنگلادش پست کردیم.

پس آنچه درباره این پروژه باحال بود ورای سروکار داشتنبا یک مشکل بومی بود، یا بررسی یک مشکل بومی، شاگردانم از همدلی و حس خلاقیت خودبرای کمک از راه دور به دیگر کودکان استفاده کردند.

[می‎توانم روی مشکل از راه دور تحقیق کنم.]

پس واقعا مجبور شدمدومین سری از آزمایشات را انجام دهم و می‎خواستم حتی کمی هم پا فراتر بذارم– احتمالا با خطاب قرار دادن یک مشکل دشوارتر،که تعلق خاطرهم به آن داشتم.

خب من نیمه ژاپنی، نیمه فرانسوی هستم، و احتمالا بخاطر داشته باشید که در ۲۰۱۱زلزله عظیمی در ژاپن رخ داد.

چنان مهیب بود بود که چندین موجغول پیکر را به وجود دارد– که سونامی نام دارند– آن سونامی‎ها شهرهای زیادی را ساحل شرقی ژاپن نابود کردند .

بیش از۱۴٫۰۰۰ نفر در یک لحظه کشته شدند.

و نیروگاه هسته‎ای فوکوشیما نیز آسیب دید، نیروگاه هسته‎ای که درست بغل آب بود. و امروز، گزارشها را می‎خوانم متوسط ۳۰۰ تن از نیروگاه هسته‎ای به داخل اقیانوس آرام نشت می‎کند. و امروز کل اقیانوس آرام بقایایآلودگی ۱۳۷ سیزمی (واحد آلودگی اتمی) دارد. اگر در کرانه غربی بیرون بروید،قادر به اندازه‎گیری فوکوشیما در همه جا خواهید بود. اگر به نقشه نگاه کنید،بنظر می‎رسد که بیشتر رادیو اکتیو از ساحل ژاپنی شسته شده، و بیشتر آن الان—بنظر می‎رسد که الان امن باشد، آبی است. خب واقعیت کمی پیچیده‎تر از این است.

از زمان این حادثه هر سال به فوکوشیما می‎روم، و بطور مستقل و همراه با دیگران دانشمندان آن را اندازه گیری می‎کنم، در خشکی، در رودخانه– و این بار می‎خواستیم بچه‎‎ها را ببریم.

خب البته بچه‎ها را نبردیم،والدینشان اجازه این کار را ندادند.

اما هر شب به اتاق«کنترل ماموریت» گزارش می‎دادیم– آنها ماسکهای مختلف می‎زدند.

امکان داشت بنظر برسد که آنها کار را جدی نمی‎گرفتند، اما اینطور نبود چون قرار است تا آخرعمرشانبا رادیواکتیو زندگی کنند.

و خب کاری که با آنها کردیم این بود که داده‌های گرد آورده شده آن روز را با آنها به بحث بگذاریم و درباره جایی که فردا بایدمی‌رفتیم صحبت کنیم– استراتژی، برنامه سفر و غیره…

و براى انجام اين كار،نقشه بسيار اوليه دقيقى از ناحيه پيرامون نيروگاه هسته‌ای ساختیم.

و بعد نقشه فرازه‎نما را ساختیم، رنگدانه‎ها را به نمایندگیاز داده‎های بی‎درنگ پاشیدیم، و آب را به شبیه سازی بارش باران اسپری کردیم.

و با این قادر به دیدن غبار رادیواکتیوی بودیم که از نوک کوه به سیستم رودخانه شسته می‎شد، و به اقیانوس نشت می‎کرد.

خب یک برآورد تقریبی بود.

در حالی که این را بخاطر داشتیمشروع به سازماندهی این ماموریت کردیم، که نزدیکترین فاصله‎ای بود که شهروندان به نیروگاه هسته‎ای داشتند.

ما در فاصله ۱/۵ کیلومتری از نیروگاه هسته‎ای سوار قایق هستیم و ماهیگیران بومی کمک ما می‎کنند، رسوبها را از بستر دریا با نمونه‎بردار مخصوصی که اختراع کرده و ساخته بودیم جمع آوری می‎کنیم.

رسوبها را توی کیسه‏‎های کوچک می‎گذاریم، و بعد آنها را توی این صدها کیسه کوچک تفکیک شده به دانشگاه‎های مختلف می‎فرستیم، و نقشه‎ای از رادیواکتیو بستر دریا را تولید می‎کنیم، به ویژه در مصب رودخانه‌ها که ماهیها تولید مثل می‎کنند، و امیدوار خواهم بود که به بهبود ایمنی ماهیگیران بومی و سوشی دلخواه‎تان کمکی کرده باشیم.

در اینجا شاهد پیشرفت هستید از یک مشکل بومی به مشکل از راه دورو بعد مشکل جهانی رسیده‎ایم.

و کار کردن با همه این مقیاسهای مختلف ابر هیجان‎انگیز است، همراه با فناوریهای منبع آزاد بسیار ساده.

اما هم زمان، بشدت مایوس کننده نیز بوده چون تازه شروع به اندازه‎گیری به ضرر وارده شده کرده بودیم.

حتی شروع به حل مشکلات نکرده بودیم و خب فکر کردم لازم است که قدمی بردارم و در جهت انجام همه این کارهاراههای بهتری را اختراع کنم.

و خب کلاس درس دیگر برایمانکوچک شده بود، پس سایت صنعتی را در هنگ کنگ پیدا کردیم، و آن را تبدیل کردیم به بزرگترین فضای متمرکز بر تاثیرات اجتماعی ومحیطزیستی.

در مرکز هنگ گنگ است، و جایی است که می‌توانیم با چوب، فلز، شیمی، کمی زیست‎شناسی و کمی نورپردازی کار کنیم، اساسا می‌توانید هر چهرا بخواهید آنجا بسازید.

و جایی است که بزرگسالان وکودکان با هم بازی می‌کنن

جایی که رویاهای کودکان به حقیقت می‌پیوندد، با همراهی بزرگسالان، و جایی که بزرگسالان دوباره می‌توانند کودک باشند.

دانش آموز: شتاب! شتاب!

سزار هاردا: روی پرسشهایی از قبیل این که آیا قادریم آینده جابجایی را با انرژی تجدیدپذیر رقم بزنیم؟

براى مثال،

يا قادريم به جابجايى جمعيت در حال پير شدن با تغيير صندليهاى چرخدار بسيار استانداردبه خودروهاى الكتريكى و با حال كنيم؟

خب پلاستيك، نفت و راديواكتيوميراثهاى واقعا هولناكى هستند، اما بدترين ميراث كه براىفرزندانمان باقى مى‎گذاريم دروغ است.

ما ديگر قادر نيستم چتر حمايتى‎مان از بچه‎ها عليه حقيقت زشت را ارائه كنيم چون به تخيل آنها براىاختراع راه حلها نياز داريم .

پس دانشمندان شهروند، سازنده‎ها، روياپردازها– بايد نسل بعدى را آماده كنيم كه درباره محيط و مردم اهميت مى‎دهد، و در واقع قادر است كارى برايش كند.

متشکرم.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.

دریافت جدیدترین مطالب سایت

به خبرنامه «زوم» بپیوندید و از آخرین تخفیف ها، مقالات و آموزش های تخصصی با خبر شوید: